نخستین سرمشق
سی ویکم شهریورآغاز هفته ی دفاع مقدس ویادآور روزی که سپاه کنیه توزابرهه،باردیگر به طمع خام به فکر هجوم وحمله به کشوری افتاد که مردم ان با دستهای ایمان و اراده خویش بر سرنوشت زندگی خود حاکم شده بودند. و می خواستنداز پس سالیان متمادی پادشاهی واستبداد ،در فضای آزاد و مستقل به عمران و آبادسازی سرزمین خویش بپردازند . سپاه ابرهه بازهم بی توجه به شکست تاریخی اش بار دیگر در حالی که می پنداشت همه راغافل گیر کرده ،توسط ابابیل هایی که پیش بینی نمی کرد سنگباران شدو اندک،اندک به زانو در آمد ابابیل ها این دفعه پرندگان آ سمانی نبودند که به زمین می آمدند بلکه پرندگان زمینی بودند از میان ما برخاسته وبه پرواز در آمده بودند ودر مقابل دشمن ایستادند وآخرین پرواز سرخ خویش را درپیش داشتند.
اول مهرسال 59روز شروع نخستین (مدرسه ی نمونه ی مردمی) بودکه فقط از عاشقان بی باک ودلپاکی ثبت نام می کرد که دل در گرودوست ،داشتندو جان خویش را دستمایه معامله با او می نمودند نامش مدرسه عشق بود در اولین ساعت درسی که آغاز شد دست معلم به هوا به گردش در امد و نخستین سرمشق را برای تعلیم و تمرین دانش اموزان نوشت مشقی که موضوعش « مشق عشق » بود .
دوستان در هوای صحبت یارزر فشانند و ما سرافشانیم »
همهمه ای در کلاس در گرفت و همه شروع به نوشتن مشق شدند مشقی که تاریخی شد و دفتر مشقی که کتاب گشت آری اینک سالها از جنگ تحمیلی می گذرد اگر چه جنگیدن به گونه ای دیگر است اما برخی از همان بچه های به یاد ماندنی مدرسه عشق در میان ما زندگی می کنند که حتی حاضر نیستند همسایه آنها بفهمد که زمانی دانش اموز آن مدرسه بوده اند باز همچنان بی ریا و بی ادعا .
بیایید دراول مهر یاد و خاطره جاودانی آن مدرسه تاریخی را در دل زنده کنیم به خصوص در دل جوانانی که بچه ها و برادران و خواهران همان جوانها هستند .